تمارین (فیل، نخ، عامیانه، مینا)
آفریکانه
عامیانهاش اینکه
سرنوشت
نمیتواند همینطور که مردم میگویند
اینطور که دعا میکنند
ادامه بیابد
سادهاش اینکه روزها
مثل ردیف در غل و زنجیر پروانه
مثل حادثهای کج
که دیفر میکند رویا را
آزار میدهد
مداوم خود را
و میماند بر آزار
و اصرار میکند بر آزار
و خسته میکند از آزار
- و تنها تنوع روزها
همین تنوع کیری
در حرفهای اضافه است -
عارفانه بگویم
فیل مرده
آرزوی دوش رودخانه را به گور خواهد برد
آرزوی صدای پرنده را به گور خواهد برد
آرزوی دیدن گور را به گور خواهد برد
و سرنوشت شیرشاه ارتباط تلخی با سم گاومیشها دارد
ساده بگویم
کیرم توی دنیای شعری تازه
در مزامیر توی چنگال حرفهای اضافه
- تصویر تازه نمانده
حتی
یکی دو تا کلمه ندارم به قصد خیرات و مبرات -
و این تنها
استخوانی از شعر است به روی زمینا
و این تنها هیکل چاق تفسیدی والای است
روی شنهای کثافت ساحل
که صرف نمیشود
اسکار نمیگیرد
تنش میپوسد
پلکهاش زل
کنار میرود از مقابل چشمهاش
و چشمهاش تلخ
ذره ذره آب میشود توی اقیانوس
و هیچ کدام کجای سرنوشتش
برای مردم آینده
دفتر نمیشود
[+] --------------------------------- 
[0]