تمارین (قوری،کلینت ایستوود، گلدسته)
اصفهانی از من
که همیشه زاینده رود درش جریان داشت
همیشه روی پل دختر خندان داشت
همیشه توی فرودگاه
و توی فروشگاه
فروشندگان مهربان داشت
و همیشه فروشندههای پیتزا فروشیاش دختر بود
و همیشه
پر از توریستهای موبوری بود
که بوی صابون میدادند
اصفهان من
شهر گلدستههای پایدار خمیده
در حال تلف شدن است
و مردمش فکر میکنند
از توی یکی از سینماهای تهران
مرد گودی
کلینت ایست وودی
با خشکی مشهود لبها
و لهجه مشخص تگزان
با اسب خسته آمد خواهد
و اصفهان را
نجات خواهد داد
مردم اصفهان آرام
ادیبهای مختلف را
توی قبرستان دفن میکنند
روی مردهها خاک میریزند
و به هم میگویند دنیا اینطوری نمیماند یره
- بله خیلی از اصفهانیها اصالتاً لر هستند و این دلیل هیچ چیز خاصی نمیباشد -
هرجا که میروم مهمانی
- حتی در رشت -
اصفهانیها
با یک قوری چایی و یک دانه شیرینی کوچک
پذیرایی را
آغاز میکنند
و در حین صحبت از وضع سینماهای تهران میپرسند
[+] ---------------------------------
[0]