تمارین (نام، رعد، رفته)
پرندهها معنی غم را نمیفهمند
به اعتقاد پرندهها اگر پرندهای رفته خوب
رفت
پرندهها نام هم را
با رنج كشیدن میفهمند
- یک بار
یک دسته مرغ
قبل از اینکه بمیرند
یک سال تمام
توی سوله زندگی میکردند
و هر کدام هم را
مرغ صدا میکرد
«مرغ جان بنشین
مرغ جان باور کن
مرغ جان ساکت باش»
و تا مردند
هیچکدام هم را نمیشناخت-
مثل من که فقط از دنیا فهمیدم
که اسم تمام شما آدم است
و من احتمالاً چیز دیگری هستم
- رعد از فلاش خسته بود
رعد از تلاش خسته بود
و هر چه فریاد زد آن شب
باران نمیشد -
[+] --------------------------------- 
[0]