گربهها را به شاخه
دار زدند
و شهر پلید
پر از درخت گربه شد
پر از مردمکهای خشمگین
که هر غروب
مثل آفتاب طلوع میکردند
و پنجهها که
بادها و سایه را....
گنجشکها را به دار کشیدند
و شهر
پر از زبان تازه شد
زبانهای خیلی سخت
زبانهای باکلاس
فرانسوی
آلمانی
براهنی
و گنجشکهای گمشده
گنجشکهای حلقآویز
با خودآموزهای زبان و چشمهای بسته
پانزده به سالگی
کتابهای لاغر را
به سینه بندهای خالی فشرده
دویدند
کودکان را به دار زدند
و پیرزنان گریان
پیرمردهای خوشگل را
بسته در ترمهی بردبار
قنداق گرفتند
تاریخ سرکج افسوس
برنامه
دار بود اما
سگ
ارزش طناب ندارد
[+] --------------------------------- 
[0]