مثل تیغ آبی عباس
شعلهور بودن
مغروق بدون تیوب ساحل مانش
که شنا نمیداند بودن
خود را
زیبا
مثل مغروق مرده ای
که کالبد
از آنچه هرگز نداشته اندوده
از آنچه توی قناتهاش
و چشمهاش
از درخششی که همیشه داشته
خالی ست
برام به جای آب هوا بیاور عباس
برایم هوا بیاور
تمام کاروان
چند سخ نرسیده
به فر لیورپولها مردیم
[+] --------------------------------- 
[0]