خیالت راحت باشد
دستهای بزرگ احتمالا
دخترک را تکه کرده اند
و مهره مهره
به پایههای پل بستهند
احتمالا دیگر شب
با شوق در افق فرود میآید
و احتمالا سیاهپوستها
فرفریهای بلندش را
گذاشتهاند بین گیسها
و نهال ساقهایش احتمالا
جایی میان رودخانهها کاشتهاند
احتمالا تمام آوازهایشان را فرا گرفته
غذاهایشان را
و وقت خستگی
برای خودش
آهنگهای خارجی میگذارد
خسته نیست
بیپول نیست
گریه نمیکند
هنوز هم همان که بوده طوری زیبا ست
فقط دیگر
برای تو عکس نمیفرستد
[+] --------------------------------- 
[0]