خورشید آمد
سیگاری به لب داشت
و مثل زنهای افادهای
با یک دست
فرمان را گرفته بود
" کسی مرا صدا زد ؟
کسی مرا صدا زده بود ؟ "
درختها خندیدند
"بلبلم کجا بوده؟"
آب گفت
"اصولاً برای سفر که
باد لازم است
باد هم که توی ظهر تابستان خوابیده"
کنار آب
بر درخت
مردی را
باد داغ تکان میداد
اسبها
جیغ میکشیدند
ه https://telegram.me/V4040e
Comment: @HeBlogsin4040e
[+] --------------------------------- 
[0]