دکتر
عینکش را
از شانهی دماغ
هل داد سمت پیشانی
پلک زد و گفت
"یبوست احتمالن
مال قهوه است
یا یکی از همین امراض مادرقحبه
کاملن عادیست
منتهی
توی خندههات
رد رمزدار مشکوکی
از های های گریه میبینم"
بعد از خودش سئوال کرد
"گریه
گریه اما برای چیست؟"
هیچکس
هرگز
دربارهی حقایق دنیا
از مرد شاعر نمیپرسد
[+] --------------------------------- 
[0]