Persian
based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers
to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try myENGLISH SITE
صدای بال
چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
comment of the day:
شب بود
و شعلههای من
چون زبانی به رنگ زرد
کمپ او را روشن کرد
روی آتش لوبیا گذاشت
ژاکت پوشید
به ساعتَ نگاه کرد
و گلوی داغ آتش را
با آب داغ کتری سوزاند
از صبح فردا تا...
بامداد و خورشید بسیاری شد
اما من تنها
خاکستر کوری بودم