"آم...
من
تو را به خانه خواهم برد
و از تو آش رشته خواهم ساخت
و مثل همیشه
توی آش رشته کشک خواهم ریخت
و داغ داغ خواهم خورد
و رودل خواهم کرد
گرم خواهم شد
توالت خواهم رفت
و خواهم گذاشت رخوت سهل
گناه عیان من باشد"
کیبل (cable) توی کوچه افتاده
از خودش خندید
روی جای زخم پیچهای قدیم دست کشید
و پلاستیک سخت روکش را
روی شانههایش مرتب کرد
[+] --------------------------------- 
[0]