Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 

آتشی میان شاخ‌هاش بود
و من بسیار
از همان اول
آتش را
دوست می‌داشتم
و ریشه‌هاش را
و دست‌هاش را
و پاهای‌ش را
و زیر بغل‌های‌ش را
که بوی دردناک فلسفه می‌داد
- تا پای‌ت را
بر گلوش می‌گذاشتی
داغی چراغ سرخ رنگی می‌شد
و تا در آن می‌پریدی
سختی بی‌تفاوت سنگی
و تا که گرم می‌شدی
یخ می‌زد
تا قهوه می‌خوردی می‌خوابید
زنیکه‌ی لکاته می‌خوابید...

آتشی میان شاخه‌های‌ش بود
و من بسیار
دوست داشتم پرنده‌اش باشم
حتی دقیقه‌ای
آتشی میان شاخه‌هاش بود
و من بسیار
دوس داشتم پیامبرش باشم
به قدر قهوه‌ای

 توی دست‌هات چیست ای موسی؟ -

و من 
بر زمین افتادم
زیرا که موسی نبودم
و توی دست‌هام
جز پرنده‌ای
یا فنجان قهوه‌ای
چیز دیگری نبود
- توی دست‌هات چیست ای موسی؟
- توی 
دست‌هات
چیست ای موسی؟

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM