دخترک شبیه هیچ چیز نیست
و تنش مثل راه راهی پرده در نسیمها ست
ولی عجیب نیست
هیچ عجیب نیست
که قبل آنکه بنشیند
پریده است
دخترک عجیب نیست
مثل تمام زنهای سی سالهی دیگر
فکر زندگی است
فکر فکرها و وقتهاش
و این که الان باید
جای تصحیح کسشرات تو
رمان خودم را بنویسم
رختهای قشنگام را
روی بندهای سبز پهن کنم
مواظب باشم
بچهها که بزرگ اند
رخت را رو زمین نیاندازند
شورت من اگر کثیف شود
هرگز آن را نمیپوشم
دماغت را از من بردار احمق
دماغت را بردار
[+] --------------------------------- 
[0]