وقتی که خستهترین کلمات
از کار روزانه خانه میآیند
پیژامه میپوشند
چای میریزند
دربارهی سیاست میگویند
راجع به عشقهای قدیمی
وقتی که
خستهترین عاشقها
یاد حرفهای بی ارتباط قدیم میافتد
و برای عشق جدید
که بالاتر از تمام حرفهای دنیا ست
کلمهای تازه میسازد
انگار
زیباترین زنان جهان
یاد ماه افتاده
یا ماه
لاغر و زیبا
دوسدختر درختها ست
انگار
مرد لاغری های است
و برای مردم خندان
از زنان قدم زننده در میان کوچه میگوید
انگار
کلمهای برهنه
خندان
در میان ملافه گردیده
شب ابجد و نادان خوابیده
و صبح
شعری تابان
میان ایوان گردیده
[+] --------------------------------- 
[0]