شرح این عاشقی
"اسبی
رفته است بر قله
روی قله صبر کرده است
بعد ماه را
وصل کرده است به کوه
وگرنه چرا
موی دستهام
تا دست میزنیم
راست میشود؟"
گفتم
"عشق احتمالن پدیدهای علمی است
کوهی به ماهی
ماهی به دریایی
چیزی احتمالن در گرما
به قسمتی یخ بسته
وصلگردیده است
و احتمالن
گلف استریم تلخ
دلیل گردبادها ست"
گفتم
"پروانهای
- مثلن این شعر -
دلیل بر طوفانی گردیده
که در من است
یا در تو
و خودش
چیزی را
وصل کرده است به یک چیزی"
هیچ نگفت
گفت
"تمام چیزهای دنیا علمی است
تمام چیزهای دنیا
دلیل و منطق دارد
ببین
نگاه کن
در همین کتابها نوشته"
قبل اینکه بگوید یا
ببر خونینی
از قله
سمت / زمستان پریده بود
[+] --------------------------------- 
[0]