فتاحی، سلطانی یا هر اسم دیگری که به مردهای بزرگ ربط داشته باشد
مرد کوچکی
با ریش تلخ سیاهی
دور لبهایش
- از همانها
که برای چانهی لاغر خوب است
و دیگر مد نیست -
مرد کوچکی
که سرزمینش
با تمام کوههاش
گرگهای منتظر
و عشوههاش
نشمههاش
و صحبت سنگهایش در خواب
و لرزیدن رگهایش در بیداری
مرد کوچکی
که سرزمین سنگینی را
از کمر گرفته بود
و در کویر
پی چشمه میکشید
ماه مرده بود
دو گیس و گلابتون ولی هنوز
ماه مرده بود
[+] --------------------------------- 
[0]