پای کوهی سیاه
بعد هر کوه سیاهی
سمندر سیاه تشنهای
با چشمهای چسبناک
- همانقدر که مرارت کشیده بودی؟
اما اضافهتر
چسبناکتر
حجیمتر
مجموعهی غلیط نامفهمومی از اوصاف
همهش عربیک
گریه
چون زنی زیبا
برهنه برهنه میشود
قر میآید
فرار میکند
و تو
هر شب
اشکنریز و در میان غصه میمانی
- قیر بود اگر دریا؟
آسفالت بود اگر دریا
گریه میکردی آیا؟
میتوانستی آیا
از این هم علیلتر باشی؟
کویر
داغی کویر
و لهله هزارپا
که صدهزار پا
کندهاند از اوی
[+] --------------------------------- 
[0]