"وقتـی تو نیستـی قلبمـو،واسه کی تـکــرار بـکنــم"
وقتی که نیستی
اینجا
گلزار اندوهگین شهیدان است
و در گوشههاش
بچههای سیاه غمگین
و پیرمردها
گلاب رقیق و
دستمال میفروشند
وقتی تو نیستی
تنهایی
چادرش را به سر میگیرد
هنهن میآید در آفتاب
و روی قبرهای داغ
هق هق
هق هق
اسم بچههاش را صدا میزند
وقتی که نیستی
تمام قبرستان
بچههای مردهی من اند
از هم
خاطرات غمگین شیرین داریم
توپهای فوتبال مشترک داریم
و یادمان نمیآید
کداممان کفن
و کداممان چادر دارد
و صدا میزند اسامی ما را
هق هق
هق هق
وقتی تو نیستی
و می زنی به سنگ آهسته
تق تق
تق تق
تمام مردههای من
با چشمهای سرخ
خاک سرد را
پنجول میکشند
وقتی تو نیستی
این من
تنها
- و تکرار میکنم تنها -
تکه ای از توست
- مثلن دستت -
که عصا زنان و خونآلود
میرود بهشت
و در سکوت مثل ابلهها
بهشت و باغ را
صبر میکند
[+] --------------------------------- 
[0]