دانته
با اسافل مشهود
راه میرود میان خیابانهام
گاوهای تشنه خوابیدهاند
گوسالهها
که زمانی
مردهای تنی بودیم
حالا
ناتنانه برادران هم هستیم
- ببخشید برادر
نرو این تو
از اینجا به بعد این خیابان
بازگشت ندارد
مینوتورهای تازهسال
تمام راه پیچپیچ
به دنبال هم دویدهاند
شهر از صدای نفسهای گوسالهها پر است
- شورت لازم است
پارچهای
پردهای
توری
دانته باید
لااقل در جهنم قابل دیدن باشد
بشود فهمید
بشود پیدایش کرد
- هاه
آقای دانته
عزیزم شما اینجایی؟
دنبال شما میگشتیم
تمام جهنم
به دنبال شما میگشت
[+] --------------------------------- 
[0]