هر شب
کودکانی از
کلمات بی پناه من
به دامن تو
گریه میکنند
تو را بو میکنند در بهانههای واهی
و مثل شعرهای مرتیکهی عریان
طاهر
لخت و خسته
سبک
در سحرگاهان میمیرند
هر شب از من
تو
کودکان زیبایی را
چال میکنی
عکسهاش هست
مدرکش موجود است
کلمات زیبای مرده
با چشمهای clean
- چرا نگفتهای نظیف؟
چرا هر چه من از تو
به تو
تو عمدن
بدتر میکنی؟
تمام قبرستان
عکسهای من است
جوانهای ناکامی از سفید
با گلابتون curveدار تلخ
و چشمهای نظیف...
باد میآید
و خاطرات مرده را
و برگهای چنار شمرده را
میگیرد از کلاغ
و توی باغچه میریزد
[+] --------------------------------- 
[0]