"رذاییل ذیل
واجب کن بر وی
بمیرانش
غش بر او زن
تش دار
انگار
دنیا نیامده در
مرده باشد با
رذاییل ذیل بر وی زن نیز
پاره پاره اینجا رسد
زیلن خنازیلن
لباسهاش
بگیرد بر
درختهای را
خون از وی
و وی در خون
خون از وی
و وی در خون
خون از وی
و وی در خون"
دور تا دور آتش مگر
برهنه بنشینند
وردهای درباره ام بخوانند
و انگشتهای بریده ی خود را
توی آتش بیاندازند
بگو مگر این طور
بشود وقوع طوفان را
بیست روزی عقب انداخت
[+] --------------------------------- 
[0]