تمارین (شرنگ، تلسکوپ، افرا)
شرنگ در شریان
و تلخی افرا
به جای نان
درد از مرد
فریاد است
کف بر لب
از دور
مثل شقه در قصاب
که پایش بریده
سینه از گلو دریده تا جناق
هنوز
روز
در غروب
به سوز
نفس می زند
جان می کند
و بر طشت خون
سم میکوبد
"بریده ام...
بره نیستم
شقه نیستم
چشمهای سرخ دردناکم
به زخمهای قرمز بینا ست
کور ام
ولی بر جان
قطعهای از من
شب را تلسکوپ است
کسی باید برای شمارش ستاره باشد
برای تخیل شورت...
پیرم
ولی هنوز
تمام جان بریدهام گویاست"
زبان بریده
تهش
تکهای چرب و زیبا دارد
که توی دیگ هم هنوز
برای گرفتن فک
دست دست میزند
[+] --------------------------------- 
[0]