و من که یخ زده ام
از طریق پاهایم
معنی برف را می فهمم
و از طریق ابروهایم
معنی برف را میفهمم
و من که یخ زده ام
برف را
از طریق جانم می فهمم
و من که یخ زده ام
برف برام ترسناک نیست
انقدر یخ زده ام
که در تمام جانم برف است
و تمام روز هایم برفی است
و ظهر تابستانم برفی است
و آتش بزرگ هیمه
در جانم برفی است
و من که یخ زده ام
و برفی عمیق
میبارد بر من
در عمیقترین کوههای دنیا
آنقدر پوکیده ام در برف
از برف
درد پوکیدهای دارم
[+] --------------------------------- 
[0]