و هر زنی
چارچوبی از در را به دوش داشت
و هر نسیمی خبری بد داشت
روزی بچه ای را
در پراید کباب کرده بودند
روزی درختی
خانه ای
مردی
- اسمت چی ه جوون؟
- زاپاتا
دارام دارم ریییم
- چی؟
- امیلیانو زاپاتا
و هر نسیم که آمد زنها
چارچوب های سنگینشان را
در زمین محکم کردند
و پشت بر درها
فرو ریختند در خود
قیژ
جهان ساکت بود
ما برای صیحه کشیدن
بسا غمگین بودیم
[+] --------------------------------- 
[0]