من بود
و تنها من بود
فشرده بود در میان مردم
و تنها بود
و بودن او
از نبودن تنمیزد
"انگار پرنده باشیاسیر زمین
گرگ باشی اسیر آهن
پروانه باشی اسیر شیشه
سوسک باشی اسیر سنجاق"
من بود
ایستاده و نگران و لرزان
بدون حرف اضافه
بدون هق هق تلخ
من بود
و اشکهای جهان از وی می بارید
[+] --------------------------------- 
[0]