من آرام
به موضع شایدـحالاـرفتم تو عادت کردم
به اینکه مثل پرهای ابله
پرواز
توی ذات مادر قحبه ات رفته
به اینکه از همان اول که آمدی رفته بودی
و اینکه من
در مقابل ستونهای بلند مدرج به جاه های فلسفی
در مقابل استوانه های بلند ریش و سبیل دار تو
گیل های گمشنمای هیکل بزرگ
دست بزرگ
چشم بزرگ
گالوم از پافتاده ی لاغری هستم
هیچکس ولی چون من
افسون حلقه نیست
هیچکس ولی چون من
افسون حلقه نیست
هیچکس ولی چون من
افسون حلقه نیست
[+] --------------------------------- 
[0]