به من نگاه کرد
و دید گرچه نامم علی است
روی سینهام درشتتر نوشته غلام
و توی چشمهام درشتتر نوشته غلام
و روی پیشانی...
و دستهام را
توی دستهاش گرفت
و دید
روی انگشتهام دانه دانه نوشته
روی ناخنهام
و پشت پلکهایم را چک کرد
و زبانم را به دقت دید
بعد صبر کرد
با خودش ساکت
صبر کرد
و من کون لخت
بر زمین نشسته بودم
تشنهی زنجیر
و کیف صبور آرام سنگینش
آونگ بر شانه بود با لبخندی
[+] --------------------------------- 
[0]