رکوییم عن
ریشه های زیاد
درد شکستن را
زیاد می سازد
و تک تک این رگها
جان خاک است
که از دل من می کشی بیرون
عن
نگاه کن
من برای این
curveهای مرطوب کوچک
جان دادم
برای جوانه های مغز پسته ای
و این طناب ها
- این رشته های بنفش رنگ دردناک
توی دست و پات
و رگهای زنده ی اصیل
از انگشتهات
دور قلبم-
و این طنابها
که پیچبدهتوی دست و پات
وپاچه هات را
میان دشت
سبز رنگ کرده است
رگهای زیبای خونریز من هستند
دویده ای
رفته ای
و راه رفتن تو
توی دشت
هنوز
ساکت و گشوده است
[+] --------------------------------- 
[0]