و من لکه ی خون را
کنار پنجهی کوچک دیدم
- گوزن که باشی
جهان پر از
چیزهای کوچک است -
و من لکه ی خون را دیدم در
حیوان کوچکی
احتمالن
- گوزن که باشی
جهان پر از
چیزهای کوچک است -
و منچشمهای سرخی دیدم در
حیوان کوچکی
که مثل زخم های
حیوان کوچکی بودند
- گوزن که باشی
جهان پر از
چیزهای کوچک است -
و من مرگی
خرامیده دیدم
که اطراف من می چرخید
با زخم های کوچی
با چشمهای کوچکی
که مثل زخمهای کوچک
درخشان بود
- گوزن که باشی
جهان پر از
چیزهای کوچک است -
[+] --------------------------------- 
[0]