و امام
تمام تنفس من شد
نگاهبان دانه های ناامید حباب اکسیژن توی موج اقیانوس
و نگاهیان
ترک های داغ قرمز عاصی
در ته اقیانوس
و امام
از بالا
نگاهم کرد
که جهانی خسته بودم
پر از مردم عاصی
پر از خلخالهای کشیده به زور
بلال های رنج کشیده
حسین های شهید
اصغر نفس نکشیده
زاری مردم
و امام از بالا
نگاه کرد شبم را
که از شهادتنامه ها پر بود
از فرامین قتل میرزا تقی
رد کبود روی دستهای بسته
پیچش کمر
ورود دردناک جسم خارجی
دردهای صد هزار آل
و امام
که تنفس من بود
نگاهبان من بود
مواظب من بود
با افسوس
از دردهای من
سر تکان دهنده می گذشت
[+] --------------------------------- 
[0]