و باور کن
که در شعر رمز دارم
توده ای از احساس
- بله جدن
واقعن
من
احساس -
دلمه ای دردناک از احساس
فشرده و تپنده و شجاع
ایستاده است
سبیل قیطانی دار
ژون دوان دار
و صبر کرده است
در گوشه ی کافه
با سبیل کج
با لباسهای پاره
باور کن
در هر شاعر خشنی
مرد راه راه دار در کت
ایستاده
مضطرب آرامی هست
[+] --------------------------------- 
[0]