همه مردند
تمام نهنگ ها مردند
و ماهیان سفت عضلانی
شناگران زفت
تمام آبها مردند
میان پای دریا بوسه
بوسه بر دهان شادمان آسمان
سرخ و
زخمی و
قرمز شد
و ابرها عرق کردند
طبیب قبیله گفت
"ما
گناهی بزرگ کرده ایم
بچه های زیادی
از پر چادر
رفته اند در دریا
حیض بسیاری
خودش را در دریا شسته"
مرا
چشم های زرد مرا
مرا نگاه کرد و گفت
"علی
تو علی
تو شاشیدی"
صورتی و عظیم
دردناک
تمام گناهان آسمان روی شانه ی من بود
[+] --------------------------------- 
[0]