بی تفاوت تر و
مستولی تر
گرگ
دره ای را نگاه می کند
که مردان لنگان بسیاری در آن
کون خیزه می کنند
پیرمردهای زفت
برف در جانشان رفته
تفنگهای سنگین
به انگشتهای سرد سرخشان چسبیده
و رویای لوبیای داغ و قهوه
دندانهایشان را می لرزاند
بی تفاوت تر و مستولی تر
گرگ
دره ای را
نگاه میکند
که از اراده و ناامیدی آکنده است
کار زیاد هست -
جهان دارد برای من میجنبد
ماه دارد کمکم
برای من می آید بیرون
سکوت دنیا دارد
درد می کند به قصد زوزه های nak'shide
بی تفاوت تر و
مستولی تر
گرگ
دره را نگاه می کند
[+] --------------------------------- 
[0]