آنقدر زیبا شده ام
که باید
سشوار و شانه کنم
انقدر زیبا شده ام که
مثل حافظ
زری های نازک از من
توی دست بادهاست
و قدر شیشه های خیلی قدیمی شراب
بسیار کمرباریکم
آنقدر زیبا شده ام اما
که هر بار نسیم وزیده در من
درد گرفته ام از غایت زیبایی
و جهان
مثل رودخانه
پله پله لغزیده بر من
و من را
[+] --------------------------------- 
[0]