"پسرم را
و باغ های زیبایام را
و ایمان سختام را
از من گرفته است
و قایقی
پر از وحوش ابله داده
من را
و یک کشتی
پر از دیوانهور داده
و دریا داده
و عفریت دریایی داده
نمک داده
باد داده
کوه کوچکی نداده حتی
که بر ساحلاش بیارامام"
شب
باد سرد بود
تشنه نوح
آرام
در میان یالهای گرگی
که بر کنارش نشسته بود
دست می کشید
[+] --------------------------------- 
[0]