صدایی من را
نمی دانم آیا شبی در آینه یا آیینه ای در شب یا
اما
صدای غریبی من را
مردی را
دیده اید به کار گری؟
که غریب زمان تلخی پیش
نگاهبان چشم بره از اره ها بوده؟
صدای دو تار شکسته ی خراسان
ته خیابان جردن شنیده اید؟
شعر نصرت باید
شنیده باشد که نصرت
تریاک کشیده
عین طاق نصرت
خیابان در
از گلو گرفته با خود به داستان تلخ دختری برده باشد
شبی احتمالن
مرده باشد از گلو
لخته خون در
چشمهای وزیری فاسد
که با خنجری
در جناق سینه از ماه پیکری مرده باشد
...آه
من کشته ام خودم را
و مرده های احمق
تل منتظر مردم
جنازه ام را
با زبان جهنده و
نگاه خرنذه می بینند
[+] --------------------------------- 
[0]