بانگ آمد
از تمام سنگهای رودخانه ها
ببابانگ آمد
"قزل های آلا
حالا...
و این جهش
توی رگ های دنیا
یعنی
ماهی ماهی ماهی اینجاست"
بانگ آمد
و صدا زده شد
و دشت
شادمان
خودش را
حلول حیات توی رگ های خود را
نظاره می نمود
زنگ های مدرسه را زدند
و آشوب کودکان عاصی
دنیا را
مسخر کرد
در گوشه های کوچکی از دنیا
علی
روی سنگهای سرد
گردابی ازمورچه های خفه
لا به لای آب های بی حواس و
برگ های زرد بود
[+] --------------------------------- 
[0]