در میان علف ها می گردد
با چشمهای بنفش
و شیارهای صورتی رنگ بیهوده
در میان ساقه های ترد سبز
و انگشت های شادمان مرا
- آمده بودم بازی
مادرم گفته بود
پابرهنه توی علف ها جیز است
ولی چمن یخ است
و بچگی بر چمن ها زیباست
- مارها
جهان را
در مستطیل های تلخ قرمز می بینند
و هر آدم برای مار
شعله ای است
پرنده های روی درختها
شعله اند
و شعله نیز
برای مارها
شعله ای خون آلود است
که روی شیشه ی نوشابه می رقصد
در میان علف ها می گردد
با چشمهای بنفش
و شیارهای صورتی رنگ بیهوده
در میان ساقه های ترد سبز
و انگشت های شادمان مرا
[+] --------------------------------- 
[0]