جوری که
مادر نداند آرام
دور من می گردد
"یک عدد نیش بیمار کننده
به قصد لذت
قربتن الی الماه"
مارها به ماه نزدیک اند
برای حرف زدن با سرما
با ماه صحبت کن
مار
در میان علف ها می گردد
نگات می کند
بعد گم می شود به تاریکی
با برقی از خنده
ادامه دار دار
در میان چشم هاش
مرا جا گذاشته اند
در میان بوی باران و ماه و چمن ها
مرا
برهنه جا گذاشته اند
[+] --------------------------------- 
[0]