و من
که سال ها
در کنار دریا
در انتظار جنازه ام
کنار ساحل نشسته بودم
دیدم
پری ها
جنازه ای را
روی دوش آوردند
و روی سنگها خیس گذاشتند
و من دیدم
یکی از پری ها
که موی بلند داشت
و بازیگر
نقش جنازه بود
من را
از زخم روی صورتم
که جای دشنه ی خودش بود
شناخته
و عین
پری های پاکباخته
به تلخی
سرش را
روی سینه ام گذاشت
و از سینه ی جنازه
گاز محکمی گرفت
بعد
آرام
در گوش جنازه ام
صدا زد
"علی جونی
علی جونی "
و من
که سال ها
در کنار دریا
در انتظار جنازه ام
کنار ساحل نشسته بودم
جنازه ای
برای خاک کردن
و مرد منتظری
در کنار دریا
برای دفن کردنم
نداشتم
من
تنها
خاطرات پری ها
از مردی بی جنازه بود
[+] --------------------------------- 
[0]