تمارین (زخم/پولک/کوه)
و بر سینه ام
مثل کوه های غریب داستان های رمانتیک
فرهاد طور زخمی است
و تا بادها نباشند
از من حتی
ناله ای هم نمی آید
انگار
مردی از جنگ برگشته باشد
خونین و
پولک پولک از
شمشیرهای بی نام
و دردناک از
هزار تیر شکسته
و اسب مرده ای انگار
که بی رمق
پای تپه افتاده باشد
با پرچمی زرد و پاره پاره
که علامت قیام تلخی است
که مردهای شمشیر باز
با نیزه های بلندشان
آن را
سرکوب کرده اند
- یه فیلم ژاپنی آرومی دیدم که توش یه آقایی سعی می کرد خودش رو پاره کنه ولی همه ی چیزهای اطراف اش به قدر کافی
تیز نبودند
[+] --------------------------------- 
[0]