و تو جانی
و تو
جان را بهتر می دانی
و تو آلیسی
و تو جونزی
و تو اسمیت ی
سبیل زرد دار تمام برده دارها
پوتین زفت دار
شلاق دار
اسب دار
و تو
شوهر تمام قبیله ی من هستی
تمام این صف دختران لاغر حلقه بر گردن را
و صاحب مردهای میمونی
که در میان شاخه هام می پرند
تو
اسبهای قبیله را
و عصب های قبیله را
با تن و روان و سبیل زردت
غصب کرده ای
زنان دهکده دیگر
برای تو نان های گرد می پزند
و مردهاش فقط
جایی می خوابند
که تو
صاحب آفتابش باشی
خیالت راحت باشد جان
تو
صاحب آفریقایی
صاحب تمام چشم ها و چشمه ها
شیرهای در کنار رود
راحت بخواب جان
راحت بخواب جان
[+] --------------------------------- 
[0]