آنقدر برف باریده
و تپه ها
از جنازه ی
سوسمارهای یخ زده
پر است
و جغدهای یخ زده
با دهان نیمه باز
شاغل به آوازی
تا ابد هستند
جهان شکستنی است
هیکل لطیف مارها
شکستنی است
دستهای رودها
شکستنی است
و پره های نرم پرنده ها
خرگوش پیر
با حسرت
دسته ی گرگهای پاکشان از تپه را
نگاه می کند
[+] --------------------------------- 
[0]