مغرور و
عرق ریزان
همچون کنیزی که
نفس زنان
کیر صاحب اش را
در تمام سوراخ های دردناک اش پذیرفته
تسمه ی باریک دور گردن من
تو را
فریاد می زند طور لاغری
- موهام را بلند کرده ام براتان
و ناخن کوچک پام را
لاک صورتی زدم
خسته اتان کرده ام
ببخشید
تشنه ام کمی
می شود گاهی
مرا هم ببوسید؟
[+] --------------------------------- 
[0]