سیاه سیم های برق را
با کلاغ های بیمار دانه دانه نشسته
گز گز کن و بیا
تا
به من برسی
به مژژه های دردناک چشمهام
ترک های پوستم
دوستم
رفیق معمولی ام
دیوسرخ شورت خاکی پوشنده
بیا تا
من
مثل تک درخت ایستاده بر
انحنای جاده ی کمرت
نوشنده ی تمام جوب هات
شبیه هیچکس نخواهم ماند
جهان
از طره های من پر
من
التقاط قاط شمس و مولانام
کابوس پری های تشنه ی صحرا
گیس بیشتر کمی
گردان
گرد شمع های سوخته
سیاه قیل زخمهای شمع هام
و اشکهام
که روی دستهام
سگ نمک زده است
عین دریانوردهای تو کف پری دریایی
مثل وال های مرده در صحرا
[+] --------------------------------- 
[0]