ناامیدانه
دوست ات خواهم داشت
چون خری کچل
که عاشق مهتاب است
و آبگاه داغ ام را
مثل خر ها
به سنگ ها خواهم مالید
و در دره ها
عر خواهم زد
و چشمهای مرطوب ام را
نشان مردم عابر خواهم داد
و علف نخورده خواهم دوید توی دشت ها
و خط عبورم بر دشت
تنها نشانه ای است
که ماه از دیوانه می بیند
نا امیدانه
دوست ات خواهم داشت
و طناب هام را
پاره کرده
به رودخانه خواهم زد
خیس خواهم شد
به جاده خواهم زد
گلی خواهم شد
سرما خواهم خورد
خر تب کرده خواهم شد
خر از خارهای راه ها زخمی
و بر تمام زخم هام
صبر خواهم کرد
در تمام اصطبل ها خواهم خوابید
ماه
می آید به پنجره
و از پنجره
خر زخمی خود را
نگاه و بوس خواهد کرد
می دانم
می دانم
خرم
ولی این چیزها را می دانم
[+] --------------------------------- 
[0]