این مسیر واصل شدن که احتمالن تو را ترسانده و دیوانه کرده طبیعی است که تو را ترسانده و دیوانه می کند. شاید این عطار بازی ها عشق را بی معنا می سازد و احتمالن می سازد. در نگاه بهتر فی الواقع متن به واقعه ارجحیت می یابد در عشق. نتیجه طبیعی اش این است که عرفای عطار از اویس تا تهش هیچکدام بهشت نمی روند تحت هیچ عنوانی و حالی هم به خدا نمی دهند به هیچ صورت ولی داستان زیبا می شود شرح و شطح حرف هایشان فی الواقع چبزی که دست طرف را مِی گیرد از عشق کمی تف و اراجیف این گف است که آنهم فراموش می شود بعد مدتی
چیزی که دست این یکی طرف را می گیرد قسمتی از خودش است تصویر مهربان بالنسبه ترسناکی است که توی آب رودخانه دیده در سایه ی سازش. خلاصه همانجور که توضیح می دهم همیشه این است که شعر آنقدر درگبر و بار نمایش خود بیافتد که تمام آثار مخ زنی و ابزاری کلمه حذف شود از آن خلص خالص خودش بماند فقط برای خودش
[+] --------------------------------- 
[0]