Shamy
همین که می روی
مثل ملافه ای
بر جنازه ی زنی تازه سال
چیزی در تو
عابران را به گریه می اندازد
- در هوای سرد گریه کرد انگار
نفسهای تو
مایه ی آرامش اش بوده
و این هق هق
و این پیامهای چسبیده
به میله های خانه ات
انگاری
اثبات ارتباطی ترانه ساست-
مردم
توی سرما نفس می کشند
زیر شانه ی من را می گیرند
مرا به این بهانه تا تو می برند
و من
که زیر شانه هایم گرفته است
و
صدایم گرفته است
سرم را بر
جنازه ی زنی تازه سال گذاشتم
که حلقش
از ورق های
پاره ی
دیوان من
پربود
[+] --------------------------------- 
[0]