تمارین (مرنجاب/آرنولد/ مامان)
سرد نیست که
مامانش آمده است
و دست صورتی رنگش را
زیر پهلوی بچه گذاشته
و تپ تپ زده روی پشت اش
ارام
با نوک انگشت
سفیدی را
از کنار لبش پاک کرده است
گفته
"بچه ام
بچه ی عزیز سفید من
آرنولد"
کویر مرنجاب
مثل بچه های لوس
اصفهان را نگاه می کند
اتوبوسی از بچه های اصفهان
در تمام جاده هاش
دختر و پسرهای تکیه داده به هم
عرق کرده
که گیس را
تو به صورت هم
ریخته اند
[+] --------------------------------- 
[0]