حرف
در حروف بی صداست
مثل کاف خسته ی ساکت
حراف کاف های تو
یا باء بی تصور لب
خشک
انگار
توانسته باشد
که دوست
نداشته باشد
لام
انگار
لام لای کشاله هات رفته باشد
تشنای بیرون کشیدن با دال
انگال
اشکای تو در چنگال
من به غین غنیمت رسیده
قاف غیبت
- شت -
غین غیبت را
بسته باشم به حای حضورت
بدون تای هیچ کس
دویده
بی صدا
خانه تان رسیده باشم
با کاف تیر کشیده
با تای توی قوریت
با سین سرنوشتی که
روی حای حرف هاش ایستاده است
[+] --------------------------------- 
[0]