تمارین (اخوان/پیچک/۱۹۸۷)
در 1987
که یک وقتی آخر دنیا بوده
سالی عزیز بوده لابد
اخوان
هواپیمای زمین ندیده ای بوده
حیران خیل دختران فرودگاه
و هر پلی براش
گیس تابدار گناهی بوده
و در نمازهاش
گریه ها کرده برای آن لابد
در 1987
که یک وقتی آخر دنیا بود
و الان اول دنیاست
اخوان
قایق کوچک امیدواری بوده
عکس ها می گویند
با پیچک ناامید طناب لنگر
دور بازوهاش
و لرزش آرام مژه های طلاییش
و فکر ماهی ها
حالا ولی
رزمناو خسته ای میان آب ام
با صدف های چسبیده بر سینه
جنده ای تتو شده هستم
که دیگر
مادرش حتی
توی فیلم هاش
نمی شناسد او را
[+] --------------------------------- 
[0]